باورت باشد...
باران می بارد آرام آرام،تا خیسی اشکهایم را که در فراغت می گریند خیس تر کند، تا درامواج تلاطم دریا،خیسی نگاهم محو شود./
که شاید تو...
1387/3/15
.................................................................................
خطوط مبهم ذهنم را برگ می زنم وخاطرات گنگ انتظارت را بهانه می کنم
اشکهایم با ورقهای ذهنم اخت گرفته اند .
که تو...
1387/3/15 .......................................................................................................
دلتنگی ام رابا واژه ها پیوند می زنم، درتنگ ماهی ها به امانت می نویسم که آری ماهیها هم اشک ریزانند
تا تو ...
1387/3/12